ویداویدا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

تولدتمام زندگیم

نظرارزوجون

مامانی خوشگلم یه شب ارزوجون مامان ورونیکاجون اومدخونه بابابزرگ ورونیکا جون ۲ماه ونیمش بود واکسن ۲ماهگیشو که زده بودند وزنش ۵/۸۰۰ وقدش ۶۱/۵ بوده واسه همینم که یه دختری تپلی داره به من گفت ویداجونو ببر پیش دکتر که خیلی ضعیفه مامانی ببین من چه دلی دارم که همه به من میگن ویداجون کم وزنه قد نکشیده لاغره باورکن گوشم ازاین حرفهاپرشده خیلی دلم میگیره وبغض میکنک تازه عمومحمد رضا هم گفت ویدااندازه ورونیکاست شما با ورونیکا ۱۶ ماه اختلاف سنی دارین وشما ۱۶ماه بزرگترین من واقعا غصه میخورم هرچیم ازخدامیخوام جوابمو نمیده خواهش میکنم مامان خوب غذابخور   ...
11 تير 1393

تاریخ تولد دوستای ویداجون

شایلین جون :91/10/11 (عاطفه) رونیکاجون :93/2/1(ارزو)  سارین :91/6/3(دخترخاله خ کاظمی)  پارساجون:(91/614 (خ رحمانی )  پرهام :90/6/15(خ ارین )   پوریا:89/7/27(خ نویدی)   متین جون :89/10/7(دکتر رضایی) امیرعلی :93/04/30 محمدطاها(اقای نژادی ):93/04/17  علیرضاجون :90/10/4(دکتربهمنی )   رهام جون ۹۲/۱۱/09(دکتریزدی نژاد) سجادجون ۸۹/۱۱/۱۲(خ قربانی) ...
9 تير 1393

دنیای این روزای ویداجون

نفسم عمرم عشقم این روزا خیلی شیطون شدی وحرفهای جدید وکارای جدید یادگرفتی مثل مامان اصدقی راه میری میگیم دایی چی میگی عسل بابابزرگ چی میگه هو خونه کی میریم هو مرسی ایو سلام اصن  بای بای باد و.....الهی قربونت برم مامانی       ...
9 تير 1393

حالت تهوع ویداجون

عزیزم درروزهای 93/4/6 و93/4/8 شما تاصبح بیقراربودی وحالت زیاد خوب نبود ازبعد ازظهر روز 6 تیر تاشب سه بار بالا اوردی شب خوشبختانه  بهترشدی تاروز 8تیر که شبش خیلی حالت بد بود وتاصبح نخوابیدی صبح که من خواستم برم فریمان یه دفعه حالت بدشد وبازم سه باربالا اوردی دیگه من نرفتم سر کار بعد که بابایی ازسرکاراومد توتابت خوابیدی  والحمد لله حالت بهترشد خوب خداروشکرامیدوارم وازخدامیخوام  که شماکوچولوها هیچ وقت مریض نشین الهی امین ...
9 تير 1393

بیقراری دختری

عشق مامانی امروز 93/4/5 است وشما تاصبح خیلی بیقراری میکردی ومامانی یه کوچولو باهات دعوا کردالهی من بمیرم برات نفسم ...
9 تير 1393

17ماهگی دخمل جونی

عزیزم نفسم عمرم امروز 16خرداد93است وشماسوگلی 17ماهه شدی وای که دخملم خانومترشده تواین ماه حرفای جدیدی میزنی به اتوبوس میگی ابوسی ماشین باباوحید ماشین اینقدرباباوحیدوخوشمزه میگی که میخوام بخورمت بای بای اسباب بازی اباسی و..... الهی که من فدات شم مامان جون         ...
9 خرداد 1393

16ماهگی ویداجون

عزیزم امروز16اردیبهشت 93 است وشماسوگلی 16ماهت تموم شدببین نازنینم چقدرماههازودمیگذره تواین ماه شماکلمات جدیدی یادگرفتی خیلی نازمیگی باباوحید عسل عزیز بهت میگم عشق مامان کیه میگی من خوشگل خوشگلاکیه میگی من بده و........ شیطونترشدی طبق معمول بدغذا وکم غذا می ب رمت پارک امامانی هم صبحها تورومیبره پارک هرکی شماروتوپارک میبینه میگه چه دخمل کوچولو ظریف ونازی دارین هربچه همسن وسالت روکه توپارک میبینیم ازتودرشتر وبزرکتره خلاصه اینکه وزن نگرفتی من خیلی خیلی غصه شمارومیخورم بارها وبارها ازخداخواستم ولی نمیدونم چرا جوابمونمیده   روزجمعه 26 اردیبهشت بود که ازصبح تاشب هیچی نخوردی ومن هم خیلی ن...
8 خرداد 1393