ویداویدا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

تولدتمام زندگیم

۳۴ماهگی گل دخترم

پاییز خوب است پا ییز عاشق است عاشقی کن پنجره ات رابه رویش باز کن هواهم هوایی شده است دلش عاشقی می خواهد پاییز دوست داشتنی من می بوسم ومی بویم برگهای زرد وقرمزت را نفس می کشم در هوایت بوی باران داری بوی خاک وبرگ من بوی خدا می فهمم از تو دوباره پاییز اما نه فصل اندوه و دردفصل زیبای سادگی موسم شدید دلدادگی دوباره پاییز ویدایم تمام دنیایم راه که میروی عقب می مانم نه اینکه نخواهم با توهم قدم باشم می خواهم پاجای پاهایت بگذارم می خواهم ردپایت را هیچ خیابانی در اغوش نکشد تو تماما برای منی دختر گلم انقدر دوستت دارم که پروانه ها گیج میشوند گلها تعجب...
15 آبان 1394

پنجمین ارایشگاه نفسم

توبهار عمر منی عزیزمن  واسه پاییز دلم تو چاره ای   شب وروزش دیگه فرقی نداره توتموم لحظه هام ستاره ای ویدایم یک هفته از سی سه ماهگیت گذشته بود روز ۲۳مهر ۹۴بود که عصر مامانی اومد وبردت یک ارایشگاه زنونه وموهاتو کوتاه کرد مامانی گفت این بار خیلی دخملی خوبی بودی وساکت نشستی تا موهات کوتاه بشه الهی من فدای خوشگلیت بشم نفسم ...
24 مهر 1394

سی و سه ماهگی ویداجونم

روز میلاد تو باران امد روز میلاد تو هوا بوی شبنم وشقایق میداد میلاد پاکت مبارک عزیزم روشن ترین فرداها از ان تو باشد نازنینم سی سه ما هگیت مبارک  ...
19 مهر 1394

ویدا جونم در عروسی

دخملم ناز گلم امروز ۹۴/۷/۵است ومامان فهیمه عروسی دختر همکارش در تالار اطلسیه دعوت بود تصمیم گرفتم با شما خانوم خوشگل به اتفاق همکارم خاله مهتاب بریم عروسی ساعت ۸حاضر شدیم ورفتیم خوشبختانه کلی بهت خوش گذشت ورقصیدی امیدوارم همیشه شادی باشه تا شما نفسی خوشحال وشاد باشی دوست دارم  ...
19 مهر 1394

کلاس بازی خلاق ژینو

تک گل زندگیم سلام ویدایم سلام زندگی یعنی همین امروز همین حالا یعنی در اغوشت تا همیشه تافردا زندگی یعنی نگاه تو کوک کردن قلبم با صدای تو عشق من از من نپرس چقدر دوستت دارم اینجا در قلب من حد ومرزی برای  حضور تونیست خواستنت تمام نشدنی است خواستنی تر میشوی هر لحظه تو تکرار نمیشوی این منم که دلبسته تر میشوم دخترم سلام موقع  یک حرکت جدید اجتماعی شد در تاریخ ۹۴/۷/۸  عصر ساعت ۶عصر با بابا وحید بردیمت کلاس ژینو توی بلوار فکوری اول اصلا با بچه ها بازی نمی کردی جلسه دوم بدک نبودی از جلسه سوم بهتر شدی باید تحملی کرد وصبر پیشه کرد تا خداوند بزرگ همه چیو ...
19 مهر 1394

یک ظهر پاییزی در طرقبه

دخترکم نازنینم امروز 94/7/17است وظهر من وتو بابایی رفتیم رستوران شبهای ماندگار در طرقبه اونجا سرسره هم داشت  بچه ها شما بازی کردی وبهت خوش گذشت ناهار خوردیم بعد برگشتیم امیدوارم قشنگم همیشه شاد وسلامت باشی     ...
17 مهر 1394

برای دخترم وانتقالی مامان فهیمه

عزیزم فرزندم من مادرت هستم من با عشق با اختیار با اگاهی  تمام پذیرفته ام که مادرت باشم تا بدانم خالقم چگونه مخلوقش را دوست میداردودربرابرخواسته های تمام نشدنی اش لبخند میزندودر اغوشش میگیرد من یک مادرم هیچ کس مرا مجبور به مادری نکرد من یک مادرم تا بدانم معنی بی خوابی های شبانه را تا بیا موزم پنهان کردن درد پشت همه حجم سکوتی که گاه از خودگذشتگی نامیده میشود تا بدانم یک لبخند کودکانه ات میتواند معجزه زندگی دوباره ام باشد من نه بهشت می خواهم نه اسمان ونه زمین بهشت من زمین من وزندگیم نفس های ارام کودکی توست. که در اغوشم رویای پروانه ارزوهایت رامیبینی هیچ روزی به من...
17 مهر 1394

تولد باباوحید

امروز 94/6/22 است ومن ودخترم رفتیم واسه 34 سال تولد باباوحید کادو خریدیم بعد کیک خریدیم وحسابی بابا وحید سوپرایز شد خیلی خوش گذشت جشن سه نفره ما الهی که همیشه شاد وتندرست باشی  باباجون دوست دارم یه عالمه     ...
26 شهريور 1394

سی ودوماهگی نازنین دختر

عزیزدلم دخترم نعمتهای اسمان همیشه برف باران نور نیست گاهی خداوند عزیزی را نازل میکند ازجنس اسمان به زلالی باران به سفیدی برف وروشنایی نور ویدای نازنینم تولد سی دوماهگیت مبارک امیدوارم در پناه خدا تندرست وسلامت باشی ارزوی بهترین ها برای تو   ...
24 شهريور 1394