ده ماهگی ویداجون
نیست درجهان من ویدای من شیدای من
تولدده ماهگیت مصادف شد باگرفتن تولدمهتاب ومهیار
شب همه خونه مامان بزرگ دعوت بودند شایلین جونم بود
تو با شایلین خیلی بازی کردی دست دسی کردی نی نای کردی
ولی یک تفاوت باهمدیگه داشتین اون خیلی خوب غذاشو خورد موز خورد ماست خورد
ولی شما فقط به همه اینا نوک زدی مامانی رو تو خوردن غذات خیلی اذیت می کنی اشکال نداره
امیدوارم هرچی بزرگتر میشی غذاخوردنتم بهتر بشه مثل شایلین خانوم
خیلی عکس ازت گرفتم با شایلینم خیلی عکس گرفتی
ولی ازهمه اینا که بگذریم خیلی بهت خوش گذشت
خوب خداروهم شکر می کنم که به جمع هم عادت کردی وخوشحال بودی
عروسک مامانی دیگه عدد ماهت دورقمی شد از این بابت خداروشکر می کنم که بزرگتر شدی خانومتر شدی
ولی شیطونیات 20برابرشده ماشااله
دوست دارم هوارتا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی