تولدیکسالگی ویداجون
بهار٩١که رسید قاصدک های بهاری غزل حضور تورامی سرودندومن عاشقانه این غزل را زمزمه می کردم.
شکوفه های بهاری نویدبخش روزهای سبزی بود که درزمستان 91شکل می گرفت
270روزانتظارعاشقانه ، 9ماهی که باهم صحبت کردیم ،باهم غذاخوریم ،باهم خوابیدیم ،باهم بیدارشدیم ،باهم زندگی کردیم و.......
زمستان موعودفرارسید ضرب آهنگ قلب من ازذوق دیدن توشدت گرفت وطنین قلب تونیزهم ............
من بیقرار ورودت ،توبی تاب خروجت
شنبه 16 دیماه 91ساعت 15:15:43لحظه انتظارسرامدوصدای اولین گریه توموجی ازشادی رادردلمان برپاکرد
شگفتا گریه توشادی ما!!!
عزیزم روزمیلاد تو روز صدورشناسنامه عشق است
روزتولد تو روزهزارخاطره روز مشیت پرازآرزو
درروزتولدت درشهرعشق زلزله ای برپاشد
درتاریخ تولدت دنیاصدای گریه کودکی راشنید که آنروزتنها بهانه برای خندیدن من است امروز راباهم لبخند میزنیم
تمام هستی ام یکسالگی ات راجشن میگیریم و پیشانی شکر بردرگاهش می ساییم
بهانه زندگی من ویدای من ،دنیای من ،سالروز زمینی شدنت مبارک.