خون امدن زبان ویداجون
قشنگم امروز16شهریوره صبح که ازخواب بیدارشدی بازم طبق معمول شیطونی میکردی
یه دندون خوشگلم که داری داشتی بازی میکردی که یکدفعه افتادی روی دهنت وزبونتو با اون دندون خوشگلت گازگرفتی وخونیش کردی
گریه گردی خیلی از زبونت خون اومد که مجبورشدیم من وبابایی با خاله فریبا ببریمت دکتر الهی من بمیرم دکترگفت فقط شما خانومی شیطون باید بخوابی که خونش بندبیاد
اومدیم خونه خوشبختانه بعدازخوابت خونش بنداومده بودبازم خداروشکر می کنم که اسیب دیگه ای ندیدی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی