ویداویدا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره

تولدتمام زندگیم

سفرشمال ودامادی عمو احسان

1397/4/28 19:57
نویسنده : مامانی
128 بازدید
اشتراک گذاری

دنیای من

ویدای من

عشقم

امیدم

امروز 17/4/97 است ویه خبر خوب ساعت 4 با عمه ومهتاب عمو مجید ملینا ومامانش عمه صغری خاله طاهره وغزاله جون با سه ماشین عازم نوشهر شدیم اما اینبار واسه عروسی اونم عروسی عمو احسان چقدر خوب بود البته مامانی وبابابزرگ خاله فاطی وعمو محسن هم امدند

شب ساعت 10 رسیدیم مینودشت خوابیدیم درهتل مینو صبح روز بعد دوباره راه افتادیم ساعت 2 عصر رسیدیم نوشهر چقدر خوب بود روز بعد ساعت 12 راه افتادیم همگی تنکابن اول ناهار خوردیم در رستوران بعد رفتیم ویلاهایی که مامان بزرگ اجاره کرده بود واسه 2 شب دایی علی وعاطفه وارزو وخانواده هاشون هم به ماپیوستند

روز بعد یعنی 20تیر روز عروسی بود از ساعت 12 ماخانوما رفتیم اراشگاه اهوان تا ساعت 6.30 که حاضر شدیم ساعت 7 راه افتادیم باغ اسد

باباوحید لباسای شمارو پوشیده بود وای که چقدر ناز شده بودی نفسم

تا ساعت 2 عروسی طول کشید خوشحالم که به دختر نازنینم خوش گذشت

الهی دورت بگردم

دوست دارم هوارتا

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)