سیزده بدر باویداجون
عزیزدلم ویدایم امروز94/1/13 است
ظهر ما با مامانی وخاله فریبا وعمو فرامرز رفتیم یک پارک تو ناصرخسرو نزدیک کوهسنگی
خوب بود بهت تا حدی خوش گذشت ولی یکسره بغل مامانی بودی چون از یک پیرمرد بیچاره که روی یک نیمکت خوابیده بود ترسیده بودی
الهی من فدای این دختر ترسو بشم
بعدرفتیم دور میدون احمداباد یک امان مدرسه موشها گذاشتن گفتیم عکس بگیریم
شب رفتیم پیتزا ژاو
دوست دارم هوارتا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی